روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

مدیریت ایمانیان (اهل ایمان / مومنان)

در خصوص مفهوم تخصصی مدیریت بحثی نداریم و قصد اختراع چرخ چاه را نیز نداریم! آن چه می تواند مورد بحث قرار گیرد مقوله ی ایمان دینی (اسلامی) است. اشخاصی خواه حقیقی یا حقوقی (سازمانها و جوامع) چون به مقولاتی چون خدا و غیب (مغیبات = جن و ملک و روح و رووح القدوس و اعجاز و وحی و در راس آنها الله ( و کلام الله = آن چه بر انبیا نازل شده است) و عوالم و پدیدارهای نامحسوس و نامشهود) مومن خوانده می شوند. آن در کنشهای فردی و سازمانی و اجتماعی خود به "کنشگری مومنانه" می پردازند. لازم به یادآوری نیست که برای نگارنده اهمیتی ندارد که این مقوله در جهان خارج تا چه اندازه واقعیت دارد. میزان وجود خارجی ایمان در حیطه ی مقام اجرا و تحقق (اثبات) است و با بحث در مقام تعریف و نظریه پردازی (ثبوت) متفاوت است. این نکته را نوشتم زیرا به علل خارجی نامطلوب دانشگاهیان و جامعه علاقه ای به توجه و بررسی مدیریت دینی (اسلامی) ندارد. از این جهت بنده هم مانند آنان ام. ولی جهت دیگری هست که ما باید عامدانه بدان بپردازیم و آن بررسی علمی و نظری مفاهیم است. بدون توجه به این که آن مفهوم خوشایند ماست یا نه. البته توجه به مفید بودن یا نبودن و میزان اهمیت مفاهیم ضروری است. ممکن است که مقوله ی مورد توجه در این نوشتار از نظر شهروندان در عمل مضار فراوانی داشته باشد. ولی کار علم هم همین است . یعنی برملا کردن میزان جنبه های مثبت و منفی مدیریت ایمانیان. مردم می گویند دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را. بله. دم خروس را . لذا رویکرد من به این مقوله رویکرد جامعه شناسی دینی است. 

در زیر به بررسی ایمان دینی توجه می شود:

ایمان دینی

اول: فاعل ایمان: ایمان از چه کسی سر می زند؟ چه موجوداتی می توانند ایمان بیاورند؟ دین ایمان آوردن را به چه کسانی نسبت داده است؟

دوم: متعلق ایمان: ایمان به چه اموری تعلق می گیرد؟ متعلق ایمان شخص است یا شیء؟ آیا متعلق ایمان می تواند گزاره باشد؟ دین ایمان به چه اموری را از انسان خواسته است؟

سوم: ماهیت ایمان: مراد از ایمان در فرهنگ دینی چیست؟ ویژگی های ایمان دینی کدامست؟ ایمان دینی چه لوازم، آثار و پیامدهایی دارد؟ ایمان دینی با چه اموری جمع نمی شود؟ آیا ایمان دینی درجات و مراتبی دارد؟ چه عواملی به تشدید و تعمیق ایمان دینی منجر می شوند و چه اسبابی باعث تضعیف و تزلزل ایمان دینی هستند؟ چه احکام شرعی برایمان دینی بار می شود؟

۲- بحث لغوی

ایمان مصدر باب افعال از ریشه، “امن” است و به دو معنای گرویدن، باور داشتن، روی آوردن و نیز مصون ساختن و ایمان کردن بکار رفته است. هر چند حاصل معنای اول نیز ایمن شدن است، گرویدنی که به مصونیت و امنیت می انجامد. ایمان به معنای اول “لازم” است و غالبا با حرف “باء” متعدی می شود. (ایمان به خدا، یومن بالله). ایمان به معنای دوم متعدی است (او را ایمن کردم، آمنهم من خوف). واضح است که در بحث ایمان دینی معنای اول محور بحث است. از جمله پیش فرضهای تحقیق ایمان در متون دینی این است که ایمان همواره به یک معنی استعمال شده باشد، یعنی ایمان مشترک معنوی باشد نه مشترک لفظی (یعنی معانی متعددی نداشته باشد). به واسطه اهمیت این نکته در هر قسمت بحث، تعدد یا وحدت معنای ایمان را آزمون خواهیم کرد.

۳- بحث اول: فاعل ایمان

سوالات اصلی این بحث عبارتند از: ایمان از چه موجوداتی سر می زند؟ در متون دینی (و بویژه قرآن) ایمان آوردن به چه موجوداتی نسبت داده شده است؟ این موجودات مومن چه صفات مشترکی دارند؟

در قرآن کریم درباره چهار موجود واژه “مومن” استعمال شده است: انسان، جن، (موجود پنهانی)، ملک (فرشته)، و خداوند.

انسان

اکثر آیات مرتبط با ایمان درباره ایمان انسانی است. اما فاعل ایمان منحصر در انسان نیست. با این همه در بحث از ایمان آدمیان، بواسطه وضوح، کمتر از انسان سخن به میان آمده است. در سوره ۱۰۳ از ایمان انسانی به صراحت سخن رفته است:

والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر (قسم به زمان یا عصاره هستی، که انسان در خسران است، مگر آنان که ایمان آورده، عمل صالح انجام داده، به حق و صبر سفارش کنند)

نوع انسان در خسران (زیان در اصل سرمایه) است. ایمان همراه با لوازم سه گانه اش (عمل صالح، حق جویی و صبر) انسان را از خسران و زیان بنیادی بدر می آورد. به بیان دیگر ایمان از اسباب نجات انسان شمرده شده است. تعبیر بسیار رایج “الذین آمنوا” به صراحت انسان را فاعل ایمان معرفی می کند.

جن

جن به معنای موجود پنهانی است. قرآن کریم از جمله در سوره ۷۲ خود قائل به وجود جن شده است. وپژگی های این موجود به روایت قرآن کریم عبارتند از: ۱- جن یکی از انواع مخلوقات الهی است که از حواس انسانی پنهان است. ۲- قبل از نوع انسان آفریده شده اند. ۳- همانند انسان زندگی می کنند، می میرند و محشور می شوند. ۴- ریشه آنها از آتش است، همچنانکه انسان از خاک است. ۵- مذکر و مونث دارند و با توالد و تناسل زیاد می شوند. ۶- دارای شعور و اراده هستند و قادر بر حرکات سریع و اعمال سنگین می باشند. ۷- همانند انسان مکلف هستند و به مومن و کافر، صالح و طالح تقسیم می شوند. ۸- ابلیس از اجنه است و ذریه و پیروانی (از انسان و جن) دارد.

در آیات آغازین سوره جن خداوند از پیامبرش می خواهد که به مردم خبر دهد که از طریق وحی دریافته است که چند نفر از این موجودات پنهانی آیات قرآن را شنیده اند و آنگاه که به نزد قوم خود بازگشته اند آنرا کلامی خارق عادت توصیف کرده اند که به سوی رشد هدایت می کند، لذا ایمان آورده اند.

قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا، یهدی الی الرشد فآمنا به ولن نشرک برنبا احدا (آیات ۱ و ۲ سوره جن) (و نیز رجوع کنید به آیا%:.77!۱۱، ۱۳،۱۴ سوره جن و آیه ۵۶ سوره ذاریات) پس غیر از انسان، جن نیز می تواند فاعل ایمان باشد.

ملک

از دیگر موجوداتی که قرآن کریم از وجود آنها پرده برداشته است ملائک (فرشتگان) هستند. ویژگی های ملائک به روایت قرآن کریم عبارت است از: ۱- ملائک موجوداتی با کرامتند. ایشان واسطه بین خداوند و عالم مشهود هستند. در هر واقعه کوچک و بزرگی شأنی دارند که به وکالت از سوی خداوند انجام وظیفه می کنند. وظیفه اصلی ایشان اجرای اوامر الهی یا تقریر آن اوامر است. ۲- ملائک موجوداتی معصومند. لذا در آنچه خداوند به آنها امر کرده است، معصیت نمی کنند. ۳- ملائک فراوانند و درجات و مراتبی دارند، بعضی آمر مطاع و برخی مامور و مطیعند، با این همه در قرآن تنها نام دو فرشته – جبرئیل و میکائیل – به صراحت ذکر شده و از برخی ملائک نیز با صفات یاد شده است مانند ملک الموت، رقیب، عتید، کرام الکاتبین. ۴- ملائک شکست ناپذیرند، چرا که وجهی جز عمل به اوامر الهی ندارند. لذا نمی توان آنان را تغییر داد یا بر آنها چیره شد. ۵- می توان نتیجه گرفت ملائک موجوداتی منزه از ماده جسمانی هستند لذا زوال، فساد، تغییر و استکمال تدریجی در آنها راهی ندارد. (هر چند تمثل برای آنها متصور است.)

خداوند در آیه ۷ سوره غافر به فرشتگان نیز مومن اطلاق کرده است:

الذین یحملون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یومنون به یستغفرون للذین آمنوا

آنان که عرش خداوند و کسانیکه گرداگرد آن هستند را حمل می کنند، با حمد پروردگارشان او را تسبیح می کنند و به خدایشان ایمان آورده اند و برای مومنان استغفار می کنند.

پس غیر از انسان و جن، ملک نیز فاعل ایمان است.

خداوند:

در آیه ۲۳ سوره حشر یکی از اسمای حنسای خداوند مومن ذکر شده است. در سه آیه آخر این سوره، بیست صفت خداوند به زیباترین وجهی تشریح شده است:

هوالله الذی لااله الا هوالملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون

مؤمن در این آیه یعنی آنکه ایمنی می بخشد، امنیت بخش. این اطلاق مومن با آیات پایانی سوره قریش هم سنخ است.

فلیعبدوا رب هذا البیت، الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف

(قریش می باید، پروردگار این خانه را عبادت کنند، آنکه از گرسنگی سیرشان کرد و از ترس ایمنشان گردانید) برای آشنایی بیشتر با معنای ایمان رجوع کنید به آیات ۱۲۶ بقره، ۱۱۲ نحل، ۸۹ نمل، ۱۵ حجر، ۹۷ اعراف. واضح است که مومن به معنای امنیت بخش غیر از مومن به معنای گرونده است، مراد از فاعل ایمان دینی، گرونده است. لذا ایمان به این معنی شامل خداوند نمی شود. بنابراین قرآن سه موجود را به عنوان فاعل ایمان دینی معرفی کرده است: انسان، جن و ملک.

۴- ویژگیهای فاعل ایمان:

فاعل ایمان را می باید در سه موجود سراغ گرفت: آدمیان، اجنه و فرشتگان. دیگر موجودات اعم از خداوند و نیز حیوانات، گیاهان و موجودات بی جان فاعل ایمان شمرده نمی شوند. این سه موجود که اشرف مخلوقات خداوند هستند. در صفات زیر مشترکند.

اول: نقصان چیزی ندارند و لذا نسبت به مبدأ کل – خداوند – ناقصند.

دوم: شعور. اینان موجوداتی دارای شعور، قدرت ادراک و تمییز هستند.

سوم: اراده اینان موجوداتی مکره و مجبور نیستند، با اراده خود فعالیت می کنند.

در این میان فرشتگان معصومند و جز “خیر” را انتخاب نمی کنند، لذا ملک فقط مومن است و نمی تواند کافر باشد. (هر چند آیه مورد بحث ایمان را به صنف خاصی از فرشتگان –حاملان عرش – نسبت داده، اما به نظر نمی رسد، ایمان صفت اختصاصی این صنف از فرشتگان باشد.) از آنجا که ملائک تمام کمال متصور خود را بالفعل دارا هستند لذا استکمال و کمال جویی در آنها معنی ندارد. آیا ملائک به همان معنی ایمان دارند که انسان یا جن؟ نمی دانیم ما به دنبال ویژگی های ایمانی انسانی هستیم و مطالعه ایمان دیگر موجودات صرفا برای روشن شدن جوانب مختلف ایمان انسانی است.

با توجه به تفاوتهای جدی ملائک با آدمیان و اجنه، بحث را در ایمان این دو موجود متمرکز می کنیم. می توانیم بگوئیم:

- کسی ایمان می آورد که ناقص باشد و بتواند کامل شود و بخواهد کامل شود. ایمان می آورد تا کامل شود.

- کسی ایمان می آورد که ندارد و می داند نیازمند است، گمشده أی دارد. دغدغه أی دارد، ایمان می آورد تا گمشده خود را بیابد.

- کسی ایمان می آورد که آزاد باشد، مختار باشد، بتواند کافر شود و ایمان نیاورد، یعنی بدون امکان کفر ورزیدن، ایمان (حداقل ایمان انسانی) تحقق نمی یابد. پس ایمان با اجبار و اکراه و زور و فشار ناسازگار است. بازور، شعائر و مناسک انجام می شود. اما ایمان نمی آید.

ایمان با احساس نیاز، شعور، اراده، آزادی و اختیار و کمال جویی تناسب دارد. در این میان دو نکته حائز اهمیت است:

- ایمان با آزادی ارتباطی ناگسستنی دارد.

- مؤمن با احساس نیاز، در ایمان آوردنش چیزی بدست می آورد. چیزی که به زندگی او معنی می دهد. این تأملات مقدمه لازم بحث مهم ماهیت ایمان دینی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد