روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

انسان چیست؟ استاد یا دانشجو یا مگس ( نظریه ای از بهروز رضائی منش)

بدون توجه به تمسخر غرب زدگان دانشگاهی و بویژه اساتید بیسواد و لاف زن که توان عرضه ی تحلیلی در باره ی حقیقت ندارند به جز محفوظات کتابهای درسی. معتقدم انسان همواره باید دانشجو باشد. 

دانشجو همواره باید در حفظ و ارتقای باورها و انگیزه های ( باورها و انگیزه ها همان اهداف و غایت زیست فردی و اجتماعی است) دینی و ملی خود بکوشد. و با داشتن اعتماد به نفس عمومی و خاص به حرکت و پویش و هروله ی علمی خود به طور تدریجی (گام به گام) و مستمر ادامه دهد. اعتماد به نفس خاص همان اصطلاح خودکارآمدی است. یعنی در یک زمینه ی شغلی معین توانایی های خاصی را داشتن. 

قطعاً در شغل دانشجویی، خودکارآمدی برای خلق مفاهیم نو لازم و ضروری است. همان طور که گفته شد خودکارآمدی یعنی داشتن توانایی لازم در یک زمینه ی شغلی معین. اگر از من پرسش شود که شغل تو چیست باید بگویم من دانشجو هستم. پس آیا خودکارآمدی یک دانشجو در زمینه ی رشته ی تحصیلی او نهفته است؟ بلی!! دانشجوی مسلمان خواه ایرانی یا غیر آن، متعهد به باورهای خویش است و می کوشد با داشتن اطلاعاتی در علوم (مدیریت، فلسفه ی علم، فقه، اخلاق، کلام، عرفان، فلسفه، تاریخ ایران، تاریخ اسلام، تاریخ اروپا و جهان، جامعه شناسی، روان شناسی) به "یادگیری نظریه پردازی و تولید نظریه" بپردازد.

شغل دانشجویی مستلزم حداقل دو دهه مطالعه ی مستمر است. پس در دوران دبیرستان و دانشگاه و پس از دانشگاه باید پیوسته یک مسلمان خود را در موقعیت شغل دانشجویی قرار دهد. بنابراین چه در پیش و چه در پس از دوران دانشگاه یک مسلمان باید در شغل و موقعیت دانشجویی باشد. 

این مدل را از کجا برگرفته ام؟ نظریه ام یک نظریه ی اسلامی است. زیرا برگرفته از متن دینی است. می دانید که امام المتقین علی علیه السلام می گوید: "آدمیان سه دسته اند: یا تعلیم دهنده اند، یا تعلیم گیرنده اند و یا مگسانند! " . 

قطعا مسلمان نباید خواهان مگسی بودن یا شدن باشد! کسانی که توانایی تعلیم دهنده گی و تعلیم گیرنده گی را ندارند مگس اند. چه بخواهند یا نه. چه بپسندند یا نه. مسلمانی که توانایی دارد که استاد یا دانشجو گردد، نباید در این خواست خود شک و تعلل کند. 

ممکن است پرسش شود که معیشت این چنین شخصی (استاد یا دانشجو) باید چگونه تامین شود؟ پاسخ من به این پرسش این است: دانشجو یا استاد یا تامین کننده دارد یا ندارد. اگر دانشجو از سوی کسی یا جایی تامین شد که علی الاصول نباید غم به دل راه دهد. او باید با انگیزه ای قوی به هروله ی علمی خود به طور مستمر ادامه دهد. آن قدر بخواند و مطالعه کند تا آن که پس از دو یا سه دهه به بار نشیند و اصطلاحا برسد. یعنی از کالی و خامی و نارسی درآمده و به مرحله ی پختگی (استادی) برسد. 

دانشجو وقتی پخته شد آن موقع او به طور روان توان اندیشه و تفکر و تحلیل و خلق ایده و مفهوم و ترکیب مفاهیم و خلق نظریه را پیدا می کند.

اما اگر دانشجو تامین کننده ی مالی نداشت چه؟! در این صورت او هم باید کار کند و هم به طور پیوسته و مستمر به مطالعات خود ادامه بدهد. 

در هر صورت دانشجو نباید به یک غیردانشجو (مگس) تبدیل شود. خواه در محیط دانشگاه باشد و خواه در محیط های کسب و کار. 

نکته ی بسیار مهم تر:

سخن حاضر با آن دسته از اهل علم است که تعلق خاطری به مفاهیم دینی دارند. مفاهیمی مانند "خدا و آخرت و بازگشت به وطن اصلی" باید در نزد ایشان درشت ترین دانه های مفهومی باشند و چنان خودآگاهی و هستی شناسی و خود شناسی و رب شناسی را مورد توجه خود قرار دهند که گرفتار غفلت و بی علاقه گی نشوند. عشق به مراقبه ی درونی و به ذکر و تبعیت از ذکر و خشیت الهی را در خود تقویت و شدت بخشند. آب کم جو تشنه گی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست. دلسردی به مقولات و مفاهیم دینی و نشستن در موضع بی تفاوتی چون سمی است که ریشه های باور را در دل و جان می خشکاند. در نزد دین ورز و کسی که خوی دینی دارد تعلقات غیردینی و نفسانی باید روند و مسیری کاهشی را طی کنند. کسب علم برای کسب رتبه های دنیوی چون ارتقا و اشتهار، نور الله را در قلب به ظلمت تبدیل می کند. بزرگان علم چون علامه سید محمد حسین طباطبایی علم را برای خدا می جستند و در عوض این معامله ای که با حضرت حق نمودند به درجات بالای معنویت رسیدند. دانشگاه و انسان دینی ما آیا به راه ابلیس و نفس می روند یا به راه اسوه های دینی؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد