روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

 

فصل 11: تابو و پرهیز مناسک آمیز، چشم‌انداز کارکردگرایانه


کارکردگرایی برای چندین دهه بر انسان شناسی اجتماعی تسلط داشت. بحث تحلیل های کارکردگرایی از  تابوها و انواع مناسک در این فصل بررسی می شود.

 

تابو و پرهیز مناسک آمیز: چشم انداز کارکردگارایانه

شوربختی در بسیاری از جوامع ممکن است به انواع علتهای فرا طبیعی یا فرا دنیوی از جمله کنشهای خدایان، ارواح، شیاطین، نیاکان یا جادوگران نسبت داده شود و ممکن است که به جهت شکستن مقررات تابویی باشد.

تابو را معمولاً یک نهی مناسک‌آمیز تعریف می‌کنند و این واژه از اصل واژه پولیزیایی تاپو سرچشمه می‌گیرد و مفهوم آن در فرهنگهای بشری و تکاملهای مذهبی از جمله دینهای برتر یا جهانی رواج دارد.

دراین ادیان تابو غالباً با تصورات قدسیت و تقدس یا افکار مربوط به بد دینی و نجس ‌و پاکی پیوند خورده است. این مفهوم آخری در هندوئیسم و کلیمیت قدرت دارد.

این منهیات ]= تابوها[ در جوامع صنعتی نیز وجود دارد البته این اعتقاد که شکستن مقررات تابو، شوربختی به بار می آورد وجود ندارد.

براون تابو را «قاعده رفتاری می داند که زیر پا گذاشتن آن دگرگونی ناخوشایندی را در موقعیت مناسکی شخص متخلف به بار می آورد».

او کلید شناخت تابوها را در رابطه میان چیزهایی که ارزش مناسکی یا منفی و چیزهایی که ارزش اجتماعی دارند نهفته می داند.  بنظر او رفتار مناسک آمیز اضطراب ایجاد می کند و از طریق این نگرانی همگانی و سهیم شدن در بیم و امیدهاست که انسان در یک گروه پیوند بهم می خورد. رفتار مناسکی بخاطر پیامد اجتماعی ضروری اش رخ میدهد البته براون با این رویکرد کارکردگرایی این رفتار را تبیین نمی کند.

 

نظر فروید درباره تابو

فروید تابو را مشابه رفتار روان رنجوران می داند که هردو از نوعی وسواس درونی نشات گرفته و مستلزم رعایت احکامی هستند و در رفتار دوپهلو یا چیز تابو ریشه دارند.

اشتاینر نظر فروید را نقد کرده است و گفته است که تابو ها منشا شخصی و روانشناختی ندارند یعنی شخصی نیستند و از احساس های درونی وسواسی ریشه نمی گیرند بلکه خاستگاه آنها در جامعه و رسوم آن نهفته است.   

در رهیافتهای اخیر داگلاس بین مفاهیم پاکی و ناپاکی و مفاهیم نظم و بی نظمی رابطه معناداری وجود دارد. یعنی هر چه نظم اجتماعی را برهم بزند  " تابو "  اعلام می شود نه این که واقعا مشکل بهداشتی وجود داشته باشد. چیزهای نابهنجار خطرناک هستند و باید از آن ها پرهیز کرد. این چیزها از نوعی قدرت نیز برخوردارند. داگلس رابطه میان تابوها و اخلاق و نقش تابوها در حفظ نظام ونظارت اجتماعی را نیز بررسی می کند و مثال هایی را بیان می کند. تابوها گاهی برای خیر همگان اند و گاهی در موقعیت های تنازع آمیز ممکن است کاربرد عقیدتی و سیاسی پیدا کنند.

 

مناسک همگانی و مناسک گذر

مناسک اجتماعی آنهایی هستند که با مشارکت خویشاوندی، قبیله‌ای، محله‌ای و حتی در محدودة یک ملت برگزار شوند. این مناسک ممکن است برای انواع مقاصد مانند احترام به خدایان، خوشبختی و محافظت از خطر، تولد، ازدواج و مرگ برگزار شوند. انسان شناسان مناسک همگانی یا اجتماعی را وسیله ای برای حمایت از ارزش ها و اصول حیاتی و حفظ سامان اخلاقی جامعه می دانند.

نمایندة برجسته چنین رهیافتی "ماکس گلوکمان" در سال 1963 است. در مثال مراسم میوه نوبرانه نشان می دهد که در این جشن به صورتی اغراق آمیز نشان میدهد که بهروزی افراد جامعه تنها و در صورت مساعد بودن اوضاع اخلاقی امکان پذیر است.

مناسک گذر: نیز برای گذر فرد از یک دوره زندگی به دوره دیگر انجام می شود که دلایل مختلفی برای آن بیان شده است.

مناسک بی گمان یکی از پیچیده ترین و متوع ترین صورت های رفتار بشری اند و جنبه ها و ابعاد بسیار متفاوتی دارند و ابهام چشمگیری از خود نشان می دهند. مناسک ضمن نمایشی بودن، ابزاری و عملی و اجتماعی بودن، دارای معناهایی با محتوای روانی وفردی و با وجود همانندی با شکل و صورت های دیگر فعالیت بشری نوع خاص و مستقلی از فعالیت بشری را باز می نمایند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد