روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

دین و ایدئولوژی

اصطلاح ‏ایدئولوژى در تاریخ دو صد ساله داراى دو ویژگى اصلى ‏است: اولا کار و فعالیتى ذهنى است، و ثانیا معطوف به عمل و ناظر به رفتار آدمى است. 

ویژگى اول، خصیصه ‏اى است که ایدئولوژى را از دین، امتیاز مى‏ دهد. 

و ویژگى دوم، موجب‏ امتیاز ایدئولوژى از علم مى‏شود.

 این دوامتیاز براساس برخى از تعاریفى است که نسبت ‏به دین و یا علم وجود دارد. اگر دین را فعالیت ذهنى بشر براى تفسیرعالم و آدم بدانیم، عقاید و باورهاى دینى به دلیل‏ نقش و اثرى که در فعالیت ‏هاى سیاسى انسان‏ دارند به صورت نوعى ایدئولوژى شناخته ‏مى ‏شوند. 

 مارکس به همین دلیل اعتقادات بشر رادر زمره  ایدئولوژى ‏هاى کاذبى مى ‏دانست که براى ‏توجیه منافع اقتصادى طبقه حاکم سازمان مى ‏یابند.

 اما اگر دین، هویتى صرفا ذهنى و یا عقلى نداشته، و معرفتى باشد که پس از فناى ‏انسان و ملاقات او با خداوند سبحان حاصل‏ مى ‏شود و یا آن که با وحى و الهام الهى به افق فهم‏ و ادراک  آدمى نازل مى ‏گردد، نمى ‏توان آن را در چارچوب اصطلاح رایج ایدئولوژى گنجاند. 

دین‏ در این تعریف، گر چه هدایت انسان را به سوى ‏سعادت ازلى و ابدى و راهبرى او را براى تکوین‏ مدینه فاضله و جامعه الهى بر عهده مى‏ گیرد و در نتیجه ناظر به رفتار فردى و اجتماعى انسان نیز مى ‏باشد و لکن تفاوتى بنیادین با ایدئولوژى دارد.

دین، آنچه را از ایدئولوژى انتظار مى‏ رود و یا ایدئولوژى، مدعى آن است، با شور و حرارتى ‏فراتر انجام مى ‏دهد و لکن حاصل آگاهى حسى و یا معرفت مفهومى - عقلى بشر نمی ‏باشد.

قرآن کریم، دین را حاصل معرفتى مى ‏داند که بشر، هرچند با توان علمى خود به حقانیت آن پى مى‏ برد و لکن از نزد خود و بدون وحى و الهام الهى، هرگز نمى ‏تواند به آن دست ‏یابد.

در آیات قرآن، انبیاء چیزى را به انسان مى ‏آموزند که بدون ارسال ‏رسل و انزال کتب، هرگز نمى‏ تواند آن را فراگیرد: «و یعلمکم مالم تکونوا تعلمون» انبیاء به شما آن چه ‏را که از نزد خود نمى ‏توانید فراگیرید، تعلیم مى ‏دهند.

سنت نیز اگر به معناى ذهنیت رسوب ‏یافته ‏اى باشد که در اثر ممارست و تکرار به‏ صورت عادت در آمده است، در قالب یک ‏ایدئولوژى محافظه کارانه تفسیر مى‏ شود. لکن اگر به معناى راهى باشد که از متن شهود دینى ‏برخاسته و به سوى آن راه مى ‏برد، در محدوده تعریف مصطلح ایدئولوژى نمى ‏تواند قرار گیرد.

تفکیک دین و ایدئولوژى پدیده ‏اى است که از نیمه دوم دهه 60 و خصوصا بعد از فروپاشى مارکسیسم، در متن جریان روشنفکرانه دینى‏ شکل مى ‏گیرد. چه این که تفسیر ایدئولوژیک دین از نیمه دوم دهه 40‏ بروز مى ‏یابد و در طول دهه 50 شاخص روشنفکرى دینى مى‏ شود و در دهه 60 راه افول را مى ‏پیماید. 

نکته شایان  توجه، این  است که ‏تفسیر  ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک دین، هر دو تابع جریان ‏گسترده ‏ترى هستند که بر ذهنیت  روشنفکری  در ایران و یا فراتر از آن، درکشورهاى اسلامى و حتى در جهان سوم تاثیر دارد.  

این جریان گسترده تر چیست که بر تفسیر ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک دین تاثیر می گذارد؟ 

پارادایمهای فکری غالب که متعلق به آن طرف آبهاست. آنها هستند که الگوها و مدهای اندیشگی را تعیین و طراحی می کنند. 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
شهین جمعه 4 مهر 1393 ساعت 19:28

سلام
این جمله آخرتون که به نظر میرسه نتیجه طرح این بحث باشه هم اصلا برای من گویا نبود و متوجه نشدم!
خودتون هم یه بار دیگه بخونیدش...
تفسیر ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک دین، هر دو تابع جریان ‏گسترده ‏ترى هستند که بر ذهنیت روشنفکری در ایران و یا فراتر از آن، درکشورهاى اسلامى و حتى در جهان سوم حضور دارد.

ممنون میشم اگه بیشتر توضیحش بدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد