- فصل۲ -
فصل دوم
در بیان آغاز خلقت نور وجود مقدس رسولاللَّه)ص(
ابن بابویه)قدسسره( در خصال و معانىالاخبار به اسنادش که به امام صادق)ع( مىرسد نقل مىکند که حضرت از پدرش و او نیز از پدرش و ایشان نیز از امام علىبن ابیطالب)ع( نقل مىکند که فرمود: خداوند تبارک و تعالى نور محمد)ص( را قبل از اینکه آسمانها و زمین و عرش و کرسى و لوح و قلم و بهشت و جهنّم را بیافریند خلق نموده بود و نور آن حضرت را قبل از خلق آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب)ع( خلق کرد، قبل از هر کسى که خداوند در بیانش نام او را ذکر نموده آنجا که مىگوید: )وَ وَهَبْنَا لَهُ إسحقَ وَ یَعْقُوبَ( و آنجا که مىفرماید: )وَ هَدَیْنَاهُمْ اِلىَ صِرَاطٍ مُسْتَقِیم(. خداوند نور وجود پیامبر)ع( را 424000 سال قبل از خلقت همه انبیاء آفرید و همراه نور ایشان دوازده حجاب آفرید: حجاب قدرت، حجاب عظمت، حجامت منّت، حجاب رحمت، حجاب سعادت، حجاب کرامت، حجاب منزلت، حجاب هدایت، حجاب نبوّت، حجاب رفعت، حجاب هیبت، حجاب شفاعت، سپس خداوند نور محمد)ص( را دوازده هزار سال در حجاب قدرت قرار داد و او همواره مىگفت: سُبْحَانَاللَّهِ رَبِّىَ الأَعلَى و یازده هزار سال در حجاب عظمت قرار داد در حالیکه آن نور همواره مىگفت: سُبْحَانَ عَالِمِ السِّرِّ، آنگاه ده هزار سال در حجاب منّت گذارد و آن نور مىگفت: سُبْحانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لایَلْهُو و نُه هزار سال در حجاب رحمت رفت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ الرَّفِیعِ الأَعْلَى و هشت هزار سال در حجاب سعادت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ الْعَلِیمِ الْکَرِیمِ و پنج هزار سال در حجاب هدایت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ و چهار هزار سال در حجاب نبوّت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ و سه هزار سال در حجاب رفعت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ ذِى الْمَلَکِ وَ الْمَلَکُوتِ و دو هزار سال در حجاب هیبت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَاللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ و هزار سال در حجاب شفاعت و آن نور مىگفت: سُبْحَانَ رَبّىَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه سپس خداوند عزوجل اسم او را بر لوح آشکار ساخت و آن اسم چهار هزار سال بر لوح درخشید آنگاه آن را بر عرش آشکار نمود و آن اسم بر ساق عرش هفت هزار سال جاى گرفت تا اینکه خداوند عزوجل نور وجود رسولاللَّه)ص( را در صلب آدم)ع( قرار داد و آن نور را از صلب آدم به صلب نوح)ع( منتقل ساخت، سپس از صلبى به صلب دیگر منتقل نمود تا اینکه خداوند عزوجل آن را از صلب عبداللَّهبن عبدالمطلب خارج ساخت و او را به هفت کرامت و بزرگى، گرامى داشت و نائل فرمود، پیراهن رضا بر او پوشانده و رداى بزرگى بر تن او نمود و تاج هدایت بر سرش نهاد و لباس معرفتش پوشاند و بند آن لباس را محبت قرار داد و کفش خشیت بر پایش نمود و عصاى منزلت به کف با کفایت او عطا نمود سپس خطاب فرمود: اى محمد به سوى مردم برو و به ایشان بگو: قُولُوا لا اِلَهَ اِلاَّ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُاللَّه و آن لباسى که خداوند بر تن پیامبر)ص( پوشاند اصلش از شش قسمت است: قامت آن از یاقوت و آستینهایش از لؤلؤ و بغلهاى آن از زبرجد و پاپوش آن از مرجان سرخ و گریبان آن از نور خداوند جل جلاله است، پس خداوند بهواسطه این پیراهن، توبه آدم را پذیرفت و انگشترى سلیمان را به او بازگرداند و یوسف را به یعقوب رساند و یونس)ع( را از شکم ماهى نجات داد و همچنین همه انبیاء را از مصائب و ابتلائاتى که به آنها گرفتار شده بودند نجات بخشید و آن پیراهن چیزى نبود جز پیراهن محمد)ص(.
در بحار از محمدبن حسن طوسى)ره( از کتاب مصباح الأنوار به اسنادش از أنس از پیامبر)ص( نقل است که فرمود: همانا خداوند مرا و على و فاطمه و حسن و حسین)ع( را خلق نمود قبل از اینکه آدم)ع( را خلق نماید، هنگامى که آسمان بنا نشده بود و زمین گسترده نشده بود، نه ظلمتى بود و نه نورى، نه خورشید و نه ماه و نه بهشت و نه جهنمى، پس عباس گفت: یا رسولاللَّه چگونه خلقت شما آغاز شد؟ حضرت فرمود: اى عمو هنگامى که خداوند خواست ما را خلق کند به کلمه سخن گفت و از آن نور را آفرید، سپس کلمهاى دیگر گفت و از آن روح را خلق کرد سپس نور و روح را با هم ممزوج کرد و از آن مرا و على و فاطمه و حسن و حسین)ع( را خلق نمود. پس ما به تسبیح خداوند مشغول شدیم آن هنگام که تسبیح گویندهاى نبود و او را تقدیس نمودیم هنگامى که هیچ تقدیسکنندهاى نبود، هنگامى که خداوند متعال خواست تا دست به خلقت عالم بزند نور مرا شکافت و از آن عرش را پدید آورد پس عرش از نور من است و نور من از نور خداست و نور من برتر از عرش است، سپس نور برادرم على)ع( را شکافت و از آن ملائکه را پدید آورد پس ملائکه از نور على)ع( هستند و نور على)ع( از نور خداست و على)ع( برتر از ملائک است سپس نور دخترم فاطمه)س( را شکافت و از آن آسمانها و زمین را خلق کرد، پس آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه)س( است و نور دخترم فاطمه)س( از نور خداست و دخترم فاطمه)س( برتر از آسمانها و زمین است سپس نور پسرم حسن)ع( را شکافت و از آن خورشید و ماه را خلق کرد پس خورشید و ماه از نور پسرم حسن)ع( است و نور او از خداست و حسن)ع( برتر از خورشید و ماه است، سپس نور پسرم حسین)ع( را شکافت و از آن بهشت و حورالعین را پدید آورد و بهشت و حورالعین از نور پسرم حسین)ع( است و نور پسرم حسین)ع( از نور خداست و پسرم حسین)ع( برتر از بهشت و حورالعین است.
ابن بابویه)ره( در علل به اسنادش از معاذبن جبل نقل مىکند که رسولاللَّه)ص( فرمود: همانا خداوند متعال مرا و على و فاطمه و حسن و حسین)ع( را هفت هزار سال قبل از خلقت دنیا خلق نمود، معاذ مىگوید عرض کردم: پس شما کجا بودید یا رسولاللَّه)ص(؟ حضرت فرمود: ما نزد عرش، خداوند را به حمدش تسبیح و به بزرگى تقدیس مىنمودیم، معاذ گفت: آن هنگام به چه شکل و صورت بودید؟ حضرت فرمود: ما جلواتى از نور بودیم تا اینکه خداوند عزوجل اراده فرمود و ما را به صورت ستونهایى از نور درآورد سپس ما را در صلب آدم)ع( نهاد و آنگاه ما را از صلب پدران و ارحام مادران خارج ساخت در حالیکه پلیدى و نجاست شرک بر ما نرسید و اصابت نمود و بدنامى و پستى کفر در ما راه نیافت.
عدهاى از مردم بهواسطه ما سعادتمند گردیدند و عدهاى بهخاطر انکار ما شقى شدند، هنگامى که ما در صلب عبدالمطلب نهاده شدیم خداوند آن نور را از صلب او خارج نمود و به دو نیم کرد پس نیمى از آن را در وجود عبداللَّه و نیم دیگر آن را در وجود ابوطالب نهاد سپس نور من از پدرم به مادرم آمنه و آن نیمه دیگر نور، از ابوطالب به فاطمه بنت اسد انتقال یافت پس من از مادرم آمنه و على از مادرش فاطمه پدید آمد و جلوه کرد سپس خداوند عزوجل عمودى از نور را به من اعاده نمود و از من دخترم فاطمه)س( بهوجود آمد و به على)ع( عمودى از نور عطا کرد، پس از او حسن و حسین)ع( پدیدار شدند یعنى آن دو نیمه نور که در فرزندان عبدالمطلب دو نیمه شده بود در حسن و حسین)ع( جمع شدند پس نور على در وجود حسن تبلور یافت و نور من در حسین پدیدار شد و او نیز نور خویش را به امامان از فرزندان من تا روز قیامت منتقل نمود.
شیخ ابوجعفر طوسى)ره( در امالى به اسنادش از أنس نقل مىکند، از رسول خدا)ص( شنیدم که فرمود: من و على بر سمت راست عرش تسبیح خداوند را مىگفتیم دو هزار سال قبل از اینکه آدم خلق شود پس هنگامى که خداوند آدم)ع( را خلق نمود ما را در صلب او قرار داد سپس نور ما را از صلبى به صلب دیگر در اصلاب پاک و ارحام مطهر منتقل ساخت تا اینکه به صلب عبدالمطلب وانهاده شدیم و خداوند نور ما را دو قسم کرد، نیمى از آن را در عبداللَّه و نیمى دیگر را در ابوطالب به ودیعه نهاد و نبوت و پیامبرى را در من و امامت و جانشینى و داورى را در على)ع( قرار داد آنگاه براى ما دو اسم را از اسماء خویش مشتق ساخت پس خداوند محمود است و من محمدم و خداوند اعلى است این هم على است، پس من براى نبوت و پیامبرى آمدهام و على)ع( براى جانشینى و قطعى شدن حق و باطل.
شیخ صدوق)ره( در علل و معانىالأخبار به اسنادش که به أباذر)ره( مىرسد، نقل مىکند از رسول خدا)ص( شنیدم که فرمود: من و علىبن ابیطالب)ع( از نور واد خلق شدیم و در سمت راست عرش استقرار یافته و خداوند را تسبیح و تقدیس مىنمودیم دو هزار سال قبل از اینکه آدم)ع( خلق شود، پس هنگامى که خداوند آدم را خلق نمود آن نور را در صلب او قرار داد و هنگامى که او را در بهشت ساکن نمود ما در صلب او بودیم و هنگامى که خواست خداوند را نافرمانى )و ترک اولى( نماید ما در صلب او بودیم و هنگامى که نوح)ع( بر کشتى سوار شد ما در صلب او بودیم و هنگامى ابراهیم)ع( در آتش افتاد ما در صلب او بودیم و همواره خداوند عزوجل ما را از اصلاب طاهرة به ارحام مطهرة انتقال داد تا اینکه نور وجود ما را در صلب عبدالمطلب قرار داد پس نور ما را دو قسمت کرد، مرا در صلب عبداللَّه و على را در صلب ابیطالب قرار داد، در من پیامبرى و برکت را و در على فصاحت و شجاعت را به ودیعه نهاد و از اسماء خویش دو اسم براى ما جدا نمود پس خداوند عرش را فراز آورد نام خداوند محمود و من محمد هستم و نام دیگرش اعلى است و این هم على است.
در معانىالاخبار به اسنادش از محمدبن حرب هلالى امیر مدینه در خبرى طولانى از امام صادق)ع( نقل مىکند که حضرت فرمود: همانا که محمد و على)ع( )مانند( نورهایى در محضر پروردگار جل جلاله بودند دو هزار سال قبل از اینکه ذات باریتعالى عالم را خلق کند و هنگامى که ملائکه آن نور را دیدند براى آن نور ریشهاى دیدند که از آن شعاعهاى درخشانى منشعب شده آنگاه بدرگاه خداوند گفتند: اى خداى ما واى سرور ما این نور چیست؟ خداوند عزوجل به ایشان وحى فرمود: این نور از نور من است، اصل آن نبوت و فرع آن امامت است، نبوت براى عبد من و رسول من محمد است و امامت براى حجت و ولى من على است و اگر بهخاطر وجود این دو نبود عالم را خلق نمىکردم.
در بحار مسنداً از امام حسنبن على)ع( از رسول خدا)ص( نقل است که فرمود: همانا در بهشت چشمهاى است که آب آن از عسل شیرینتر است و از کره نرمتر و از برف خنکتر و سردتر و از مشک خوشبوتر است، در آن خاکى است که خداوند عزوجل ما و شیعیان ما را از آن خلق نموده پس هر کسى از آن خاک نباشد از ما و شیعیان ما نیست و آن همان پیمانى است که خداوند عزوجل بر ولایت امیرالمؤمنین علىبن ابیطالب)ع( گرفته است.
در بصائر از احمدبن حسنبن محجوب از بشربن ابى عقبة از حضرت اباجعفر امام محمدباقر)ع( و أباعبداللَّه امام جعفر صادق)ع( نقل کرده است که فرمودند: بدرستیکه خداوند محمد)ص( را از سرشت گوهرى خلق کرد و او را در زیر عرش قرار داد و از وجود او تراوشاتى پدید آمد پس خداوند سرشت امیرالمؤمنین)ع( را از تراوشات سرشت رسولاللَّه)ص( قرار داد و از وجود امیرالمؤمنین نیز تراوشاتى پدید آمد پس سرشت ما اهلبیت را از چکیده و تراوش وجود امیرالمؤمنین)ع( قرار داد و طینت ما را تراوشاتى است که خداوند سرشت شیعیان ما را از چکیده و تراوش سرشت ما قرار داد، پس قلوب ایشان به سوى ما متمایل است و قلوب ما به سوى ایشان معطوف است همانگونه که پدر به سوى فرزندش متمایل میگردد و ما براى ایشان از هر چیزى بهتر هستیم و ایشان هم براى ما از همه کس اولىتر و نزدیکتر هستند و رسولاللَّه)ص( براى ما از همه کس و همه چیز بهتر است و ما اولىتر و نزدیکتر از همه به او هستیم.
در اکمالالدین به اسنادش از أبى حمزة نقل است که امام علىبن الحسین)ع( مىفرمود: بدرستیکه خداوند عزوجل محمد و على و یازده امام از نسل او را از نور عظمت خویش آفرید، ارواح ایشان در روشنایى نور او بودند و قبل از اینکه خداوند عالم را بیافریند حقتعالى را عبادت مىکردند و خداوند عزوجل را تقدیس و تسبیح مىگفتند، ایشان امامان هدایتگر از آلمحمد)ص( هستند.
و باز به همان سند و راویانش از مفضّل از امام صادق)ع( نقل است که فرمود: بدرستیکه خداوند تبارک و تعالى چهارده نور را خلق نمود، چهارده هزار سال قبل از اینکه عالم را خلق نماید و آنها ارواح ما هستند، به امام عرض کردند: یابن رسولاللَّه)ص( آن چهارده روح براى چه کسانى است؟ حضرت فرمود: محمد، على، فاطمه، حسن، حسین)ع( و امامان از نسل حسین)ع( که آخرین ایشان قائم)عج( است آنکه پس از غیبتش قیام خواهند نمود، دجّال را مىکشد و زمین را از هر ظلم و جورى پاک مىنماید.