روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

مسئله ی عقلانیت (۱)

تعابیر مختلفی از عقلانیت وجود دارد که ابتدا به آنها اشاره می گردد:

  در ابتدا باید گفت مراد ما از عقل یا عقلانیت چیست و از چه عقلانیتی سخن می گوییم. این واژه، از دیدگاه مکاتب یا فیلسوفان مختلف یک معنای خاص دارد. مثلاً از نظر فیلسوفان مسلمان عقل، عقل ارسطویی است و مدرن ها و پست مدرن ها و. .. هر کدام بر یک عقل خاص تاکید می کنند.

  از این رو بدست دادن تعریفی خاص از عقل راه بسیار دشواری است. اما به هر حال در تبیین آن باید کوشید:

 عقل را می توان به دو معنا در نظر گرفت:

1- عقل به معنای قوه استدلال و عاقله ای  که آدمی از آن برخوردار است. این عقل عامل تمییز انسان از حیوان است.

1

2- عقل به معنای محتویات این قوه. بگذارید این مسئله را از طریق یک مثال برای شما توضیح دهم. عقل همانند دندان است که قدرت و توانایی جویدن دارد، اما این دندان تنها یک قوه و توانایی است که خداوند آن را نزد آدمی قرار داده. حال باید خوراکی را در اختیار این دندان قرار داد تا بتواند محتوای جویدن باشد.

    باید تذکر داد که ما با عقل به معنای اول به صورت خاص آن کاری نداریم. فقط تا این حد برای ما نیاز است که بدانیم عامل تمییز آدمی از حیوان است، اما عقل و عقلانیت در معنای دوم حائز اهمیت است.

   ما در هر دورانی با عقلانیت های مختلفی روبه رو هستیم. حتی می توان گفت در یک دوران هم ما به جای یک عقلانیت، با عقلانیت های مختلف سروکار داریم، البته این مسئله بدان معنا نیست که در هیچ دوره ای مسئله بدیهی که مورد اشتراک همه عقل ها باشد وجود ندارد. بدیهیات قوة عاقله وجود دارند. اما در مورد این بدیهیات هم در هر دوره یک بدیهی خاص وجود دارد به طور مثال امروزه مسئلة حقوق بشر از بدیهیات دورة ماست که اکثریت قریب به اتفاق بر آن تاکید دارند و به آن توجه می کنند.

    حال پس از این مسئله که دانستیم عقلهای مختلفی در هر دوران وجود دارد، در پرسش از عقلانیت و عقل باید این سئوال را کرد که مراد ما از عقل و عقلانیت کدام عقل است؟

   به طور مثال دکتر محمد عابد الجابری متفکر عربی است که در حال و هوای "عقل پوزیتیویستی" سیر می کند. عقل و عقلانیت پوزیتیویستی، عقلانیتی "بدون پیش داوری" و در بررسی و تحلیل ها مبتنی بر "تجربه "منطق" و "ریاضی" است و مسائل را تنها در صورت سازگاری با این محک ها می پذیرد. چنین عقلانیتی مفاهیم و مسائل حوزة عرفان را که آمیخته به سرّ و رازند، کاملاً غیر عقلانی می داند.

نقد عقلانیت پوزیتیویستی:

واقع امر این است که عقل بدون پیش داوری مورد نظر طرفداران این رویکرد ادعایی بیش نیست. آنها قادر نیستند که محکها و ملاکهای عملیاتی برای ادعای خود بدست دهند. و در این جا بد نیست از کارل مارکس به عنوان اولین جامعه شناس معرفت یاد شود که معتقد بود آرا و عقاید علمی تا زمانی که در ذهن عالمان هستند قابل ارزیابی نیستند و لذا نمی توان گفت که آن آرا و عقاید بدون پیش داوری ایجاد شده اند. تنها آن زمان که آن آرا و عقاید تبدیل به یک نوشته و اثر عینی منتشر یافته می شوند می توان با بررسی اثر و نه مدعیات دانشمند به میزان درستی رعایت عقلانیت بدون پیش داوری در تولید نظریه نشست.