روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

تحلیلی بر شخصیت حقیقی و حقوقی محمود احمدی نژاد (دولت بهار)


1- تعداد بیشتری از عرفا به محمود احمدی نژاد علاقه دارند و او را تایید می کنند. نگاه عرفا با نگاه دیگر افراد تفاوت عمیقی دارد. عرفا درون افراد را هم می بینند و در قضاوت تحت تاثیر جوّ ساختگی رسانه ها و احزاب منفت طلب و هیجانات احساسی و زودگذر جامعه نمی شوند.


1- عملکرد (عینی و عملی) یک رییس جمهور (اگر به طور ذهنی بخواهم عدد فرضی بدهم ) به تنهایی فقط تا حد 50 تا 60 درصد می تواند بر ذهنیت مثبت و منفی جامعه تاثیر بگذارد. بقیه ی درصد ها را باید به "عوامل ذهنی و روانشناختی" تخصیص داد. مثلا محمود احمدی نژاد کار بسیار خوبی کرد که بر صورت خود عمل جراحی زیبایی انجام داد. کار خوبی کرد که شیوه ی پوشش و نشستن و سخن گفتن خود را تغییر داد. این که گرایش رفتار خود را بسوی "دموکراسی" و "کثرات گرایی" و "زن گرایی" و "هنر" هدایت نمود. و با فرض صادقانه بودن این تغییرات خیلی مقبول و ارزنده است، ولی اینها چرا بر ذهنیت جامعه تاثیر مثبت زیادی نگذاشت؟ چون واقعیت امر این است که قضاوت مردم صرفا متکی بر بهبود و خوب شدن نگرش ها و رفتار نیست. مردم حال افراد در سایه ی پپیشینه و سابقه ی فرد مورد ارزیابی قرار می دهند. پس چرا در دوره ی اول که محمود این تغییرات را در خود اعمال نکرده بود رای آورد؟ پاسخ این سوال را در بند آخر این نوشته ی کوتاه داده ام.


2- مشکل دیگر محمود احمدی نژاد مربوط به نگرش و روش فعالیت اوست. او تکرو و تمرکز گرا و بی توجه به انرزی های فراوان در نیروهای زیر مجموعه اش است.  به لحاظ خوی خشن و مستبدانه اش  همکاران او حس مثبت و خوبی از همکاری و کار کردن با او ندارند. او موجب افزایش ضریب وزنی شخصیت همکاران اش نمی شود و بلکه با تحقیرکردن آنان ، کاری می کند که آنها پس از مدت کوتاهی از درون از خودشان و از رییس اشان متنفر شده و تمایل به کناره گیری از تیم رییس اشان در درونشان افزایش پیدا می کند. به عبارت دیگر، رییس احمدی نژاد فقط می تواند با یک تیم ( تیم نه، بلکه حلقه ی) کوچک مریدان کوتوله از خود کار کند. رییس احمدی نژاد توانایی کار کردن با افراد مستقل و بزرگتر از خود را ندارد. از این رو او ناگزیر است تا جور بقیه ی همکاران خودش را کشیده و بجای همه ی آنها کار کنید و همان طور که در خاطر همگان است او فرصت استراحت نداشت. با پیشرفت فراوان دانش مدیریت امروزه این فکر بسیار عوامانه و عوام فریانه است که مدیری پرکاری خود و بیکاری زیردستان اش را مثبت ارزیابی نماید. مثل این می ماند که کی روش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران وسط زمین برود و بجای دیگر بازیکنان تیم اش در وسط زمین بازی کند. امروزه این که روی میز مدیری شلوغ تر از روی میز زیردستان اش باشد نشانه ی بی کفایتی مدیریتی است. بالا بودن حجم کاری یک مدیر و کم بودن حجم کاری همکاران اش نشانه تمرکزگزایی و ندانستن مدیریت و عدم توانایی و مهارت در کار کردن و کار کشیدن از دیگران و نشانه ی عدم توانایی در انجام کار تیمی است. یک مدیر خوب کسی است که مانند رهبر ارکستر باشد کمتر از بدن خود کار بکشد و تنها به دادن خطوط کلی و ایجاد هماهنگی و هدایت و رهبری تیمش بپردازد. 


3- در زمانه ای که  حجم آگاهی مردم بالاست. این مثبت و پسندیده نیست که رییس احمدی نژاد یا رحیم اسفندیار مشایی اندیشه های خود را بدون هرگونه نظم و انسجامی از تریبونها پخش کنند. آنها تیم :/.. عقبه تئوریک داشته باشید. باید اندیشه های خود را به طور موضوع بندی شده و نظامند  و  روشمند و مستدل و معقول بسته بندی کرده و به شیوه ی مقاله و کتاب منتشر کنند. همان طور که همگان مشاهده می کردند این روش که یک خط یا جمله ای به توسط رییس احمدی نزاد و مشایی به وسط ذهنیت اجتماع  پرتاب شود و موجب بر هم  خوردن عقول و جریحه دار کردن احساسات جمعی (هم عده ای از علمای منفعت طلب سالوسی و ریاکار و هم جوانان فایده گرای مقلد نامحقق ) می گردید که کمتر کسی در بی فایده و مضر بودن آن تردید داشت. با افکار مرتب و منسجم و مدون و منتشرشده  بهتر می توان عقول شهروندان آگاه جامعه ی امروز را بسوی خود جلب کرد. 

4- من معتقدم که دولت احمدی نژاد تفکر مرتب و منسجم و نظامندی در خصوص موضوع های مختلف نداشت.  ذهنیت او اغلب برگرفته از اسفندیار رحیم مشایی بود. همان که نوشتند مشایی عقل منفصل احمدی نژاد بود و ذهنیت مشایی ذهنیتی ظهورگرایانه بود که بر اساس یافته های من برگرفته از تفکر منسجم تر "بسوی ظهور" علی یعقوبی بود. آن چه می بینم اتکای شما سه تن بیش از خدا و امام زمان معطوف به "توانایی جنیان" است.  از این رو، من نام این تفکر را که پای آن به عرصه عمل و اجرای کشور کشیده شد "مدیریت بر مبنای قوای برزخی"  گذاشتم. به اتکای این که حضرت حجت هنگام ظهور از قوای شدید نیروهای نامحسوس استفاده خواهد کرد پس ما هم که قصد زمینه سازی ظهور را داریم باید همان کارها و روشهایی را تکرار کنیم که در آینده حضرت حجت انجام خواهند داد. استدلال دیگر و البته استدلال اصلی محسوب می شود این است که روش حکمرانی و مدیریت انبیا بر اساس شواهد قرآنی (مانند روش ذوالقرنین، روش موسی، روش سلیمان) روش های فراعقلی است. در برابر قدرت برتر نظامی آمریکا و همدستانش تنها با روش های برزخی و روشهای بالاتر از آنها می توان مقابله کرد. بر این اساس، مکانیزم اخذ رای از رای دهنده گان هم با استفاده و استخدام و تسخیر شیاطین (جنیان) بود که می توانم نام مدیریتی انتخابات آنان را "مدیریت شیطانی انتخابات" بدهم. در انتخاباتی که به تنش شدید کشیده شد همه دیدند که احمدی نژاد در مناظره ی انتخاباتی خود با میر حسین موسوی چقدر آرام سخن می گفت و در نقطه مقابل مردم رفتار واکنشی موسوی را دیدند که چگونه به هم ریخت و به ضرر موسوی تمام شد. هم چنین آنها با گشودن و پهن کردن طلسمات شیطانی در پای صندوقها، چنان کردند که شهروندان هنگام نوشتن رای در پای صندوقها بی آن که خود بداندن و بخواهند به دست خود رای اشان را به کسی می دادند که از قبل مخالف او بودند و قصد رای دادن به او را نداشتند. سوالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا این روش تصرف در اراده ی رای دهنده گان مشروع است؟ و آیا این نوع رای گرفتن از شهروندان دزدی و ربودن رای مردم نیست؟ باید گفت که در این دیدگاه احکام شرع به افعال برزخی تعلق نمی گیرد. از این همین روست که مردم اعمال خلاف شرع فراوانی در باره ی  جن داران شنیده و خوانده اند. جن داران سطح اعمال خود در سطحی می بینند که احکام شرع به آنها تعلق نمی گیرد. در این نوشته من قصد نوشتن در باره ی جن و چیستی و توانایی آنها را ندارم و تحلیل با فرض قبول وجود موجودات غیرارگانیک نوشتم. هم چنین بیاد می آورم که ائمه و نیز امام خمینی با استفاده از قوای برزخی (نیروی جنیان) کار نکردند. آنها با اتکال به خدا و تفویض نتیجه ی کار به خدا فعالیتهای خود را به پیش بردند. در حالی که استدلال مشایی و یعقوبی این است که استفاده از قوای فرامادی و فراعقلی از ویژگیهای حکمرانی قرآنی و حکمرانی حضرت حجت در زمان ظهورشان است. لذا خود را مجاز بلکه مکلف از استفاده از این مکانیزم در پیشبرد مقاصد و انجام کارها و مدیریت و اداره کشور می دانند.  

5- آری شاید احمدی نژاد دزدی نکرد و دزد نبود. این مزیت نسبی (هر چند رقبای سیاسی اش این دیدگاه را به هیچ وجه قبولل ندارند و برای نظر خود شواهد مثبته ای ارایه می کنند)  در عرصه ی سیاست بوده است. ولی در این که احمدی نژاد و تیمش کار مدیریت به صورت حرفه ای نمی دانند کمتر کسی تردید دارد. او بدون داشتن سواد و آگاهی تخصصی نقدینگی سنگینی را به اقتصاد ملی کشور تزریق کرد. به گونه ای برخی معتقد او اقتصاد ایران را کشت. آری من هم معتقدم تا ظهور حضرت حجت کسی توان کاهش تورمی تحمیلی احمدی نژاد بر اقتصاد ایران را نخواهد داشت. از این روست که فکر می کنم روش های عقلی و علمی (دزدان چپاولگری که جن ندارند) بهتر از روشهای مدیریت دولتی محمود احمدی نژاد است. 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد