روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

روشهای ایرانی (بهروز رضایی منش)

استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبایی

علل افسردگی اجتماعی در ایران

سپاس خداوند را که به وبلاگی باز گشتم که در سال 1381 ایجاد کردم.


افسردگی بیماری شایعه ی ملی ایران شده است. خندیدن دیگر یکی از ویژگی های جوانان ایرانی نیست. از همین روست که رسانه ی ملی نیز بسوی ایجاد "شبکه نسیم" شبکه شادی و سرگرمی رفته است. وضع سلامتی جسمانی و روانی مردم بحرانی شده است. 20% جامعه درگیر یکی از اشکال اعتیاد است. آمار طلاق و جرائم و مفاسد هشدار دهنده شده اند. بیکاری و نومیدی دو یار دیرین هم هستند. هوای شهرها چنان سمی است که جان شهروندان را هدف گرفته است. همه ی اینها هزینه های مدیریت جاهلانه است.

زیستن دز ظل تئوریهای ابطال شده است که چنین جامعه ی افسرده ای را خلق کرده است. اساساً در ذهنیت مدیریتی ناکارآمد عده ای شادی و فرح و رنگین پوشی و گفتن و خندیدن و خوش زیستن از مصادیق جلفی و سبکی است و انسان اسلامی کسی است که سنگین و وزین و متین است و مردم از دیدنش بیاد مکارم اخلاق بیفتند. هم چنین نگاه عده ای به جامعه ی سالم، شبیه چیزی همانند بهشت زهرا است. وقتی به بهشت زهرا میروید آرامش و پاکیزگی و پوشش مناسب اسلامی شهروندانی را می بینید که برای ملاقات اموات خود آمده اند. شهرهای اسلامی ایران هم بی شباهت از شهر مردگان نیست. وقتی جوانی کردن فعلی ابلیسی تلقی می گردد و جوانان را بجای چرخیدن در محیط های بازتر شهر به محیط های تنگ آپارتمانی هدایت کردند ، نتیجه ی آن پس از چند دهه ، همین افسردگی اجتماعی می شود. در زندگی آپارتمانی بنا بر اصل ملاحظه ی همسایگان، امکان جست و خیز و تخلیه ی انرژی جوانی فراهم نیست. محیط رسانه ملی هم کاملا متشرعانه است. اخبارهای منتشره ی تلویزیون هم فقط بوی باروت و خشونت می دهد. خدا رحم کند. نیازی به حمله نظامی آمریکا نیست. مدیریت مدیران ما سرنگ مرگ تدریجی را به همه ی شهروندان تزریق کرده است. الفاتحه مع الصلوات!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد